گفتاردرمانی تبریز

درمان تاخیر رشدی، اختلالات تلفظی، اتیسم/ اوتیسم، لکنت، کم توانی ذهنی، اختلال خواندن و نوشتن، اختلال جویدن و بلع، کم شنوایی، آفازی،فلج مغزی، شکاف لب و کام

گفتاردرمانی تبریز

درمان تاخیر رشدی، اختلالات تلفظی، اتیسم/ اوتیسم، لکنت، کم توانی ذهنی، اختلال خواندن و نوشتن، اختلال جویدن و بلع، کم شنوایی، آفازی،فلج مغزی، شکاف لب و کام

گفتاردرمانی تبریز

ارایه خدمات ذیل در مرکز جامع گفتاردرمانی تبریز :

1- ارزیابی درمان و توانبخشی کمبود توجه و تمرکز و بیش فعالی (اختلالات توجه و تمرکز)
2- ارزیابی درمان و توانبخشی اتیسم (اوتیسم)
3- ارزیابی درمان و توانبخشی کم شنوایی و ناشنوایی
4- ارزیابی درمان و توانبخشی در پردازش حسی و پردازش حس شنیداری
5- ارزیابی درمان و توانبخشی تاخیر در رشد گفتار و زبان
6- ارزیابی درمان و توانبخشی کم توانی ذهنی و ناتوانی ذهنی
7- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات و مشکلات یادگیری
8- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات و مشکلات خواندن و نوشتن
9_-ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات تولید صداها و تلفظ
10- ارزیابی درمان و توانبخشی فلج مغزی و سی پی
11- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات و اختلالات ناشی از آسیبهای مغزی و سکته
12- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات ارتباط اجتماعی (اتیسم، آسپرگر و .......)
13- ارزیابی درمان و توانبخشی شکاف لب وکام
14- ارزیابی درمان و توانبخشی ناروانی گفتار (لکنت، کلاترینگ و ....)
15- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات جویدن و بلع
16- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات تغذیه ای
17- ارزیابی درمان و توانبخشی مشکلات حنجره ای وصدا
18- ارزیابی درمان و توانبخشی اختلالات ارتباطی، گفتار و زبان سالمندی

بایگانی
نویسندگان

۶۵۹ مطلب توسط «jafar masumi» ثبت شده است

ذهن خوانی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم


                                          

در این بخش ما به بررسی مطالعاتی خواهیم پرداخت که کودکان عادی 4 ساله توانایی انجام آنرا دارند.

1_ اکثریت کودکان اتیسم به آزمونهای تمایز ذهنی_ واقعی[1] به صورت شانسی پاسخ می دهند (بارون کوهن، 1989). این کودکان به صورت واضحی نمی توانند بین شی واقعی و شی تخیلی تمایز قایل شوند. برای مثال سوال می کنیم که ما کدامیک از موارد زیر را می توانیم لمس نماییم بیسکویت و یا یک تفکری از بیسکویت. در این آزمون کودک 3 ساله ی طبیعی سریع متوجه می شود در حالیکه کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم به این پرسش به صورت تصادفی پاسخ می دهند.

2- مبتلایان عملکرد مغز را به درستی متوجه می شوند ولی از عملکرد ذهن درک ضعیفی دارند (بارون کوهن، 1989). آنها متوجه می شوند که مغز باعث می شود که ما حرکت کنیم و کارها را انجام بدهیم ولی نمیتوانند به طور خود انگیخته عملکرد ذهنی ،ذهن[2] را متوجه شوند (مانند تفکر، رویا، آرزو).کودکان سه ساله ی طبیعی به طور خود انگیخته این اصطلاحات را برای توصیف وضعیت ذهنی خود به کار می برند (ولمان و ایستس، 1983).

3- بیشتر کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم نمی توانند بین واقعیت و ظاهر[3] تمایز قایل شوند (بارون کوهن 1989).آنها نمی توانند ایراد شی را توصیف نمایند (مثلا یک شکلات قرمز رنگ در شکل یک سیب) و آنها نمی توانند بین چیزی که شی شبیه آن است آنچه که واقعا آن شی است تمایز قایل شوند. برای مثال وقتی که از یک کودک 4 ساله می پرسیم او پاسخ میدهد که شی مبهمی است ولی وقتی می پرسیم که شبیه چیست ؟ و واقعا چه چیزی است؟ او پاسخ می دهد که شبیه سیب است ولی در واقع شکلات است (فلاول، فلاول و گرین، 1983) در حالیکه کودک اتیسم فقط به یک بعد شی دقت می کند و پاسخ می دهد که اون شبیه یک سیبه و واقعا هم یک سیب است.

4- بیشتر کودکان اتیسم در آزمونهای اولین ترتیب ایده ی اشتباه[4] ناتوان هستندکه در بخش قبل توضیح داده شد. آنها در آگاهی از ایده های مختلف افراد دیگر نقص دارند. (بارون کوهن و همکاران، 1985؛ بارون کوهن و همکاران،1986؛ پرنر، فریث، لسلی و لیکام، 1989؛ سویتنهام، 1996؛ رد و پترسون، 1990؛ لیکام و پرنر، 1991).

5- افراد مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در آزمونهایی که دیدن منجر به دانش می شود نیز شکست می خورند. (بارون کوهن و گود هارت، 1994؛ لسلی و فریث، 1988). برای مثال وقتی که به کودک دو عروسک نشان داده می شود که یکی از آنها به درون جعبه نگاه می کند و دیگری آنرا لمس می کند و از او می پرسیم که کدامیک می داند که داخل جعبه چیست؟ کودکان اتیسم به این سوال شانسی پاسخ می دهند ولی کودک طبیعی سه یا چهار ساله قضاوت درستی را انجام می دهد و پاسخ می گوید عروسکی که به درون جعبه نگاه می کند می داند داخل آن چیست.

6- در حالیکه کودکان طبیعی توانایی جداسازی واژه های ذهنی[5] (مانند تصور، دانش و آگاهی) را از لیست کلمات خود دارند. ولی اکثر کودکان مبتلا به اتیسم این کار را به صورت شانسی انجام می دهند (بارون کوهن، رینگ، موری آرتی، شیمیتز، کوستا و یل، 1994). با این وجود مبتلایان توانایی جداسازی واژه های توصیف کننده ی وضعیت فیزیکی بدن را دارند.

7- در گفتار خود انگیخته ی کودکان اتیسم واژه های بیان کننده ی وضعیت ذهنی مشاهده نمی شود (تاگر، فلوسبرگ، 1992؛ بارون کوهن و همکاران، 1986). در کودکان طبیعی در سنین 18 تا 36 ماهگی واژه هایی مانند فکر می کنم، می دونم، تصور می کنم، آرزو می کنم، امیدوارم و غیره به طور خود انگیخته تولید شده و در جای درستی استفاده می گردد (ولمان، 1990) اما در گفتار خود انگیخته ی کودکان مبتلا این واژه ها دیده نمی شود و در صورت وجود نیز فراوانی آن کم است.

8- تولید بازیهای نمادین خود انگیخته[6] در این کودکان صدمه دیده است (بارون کوهن، 1987؛ وینگ، گوولد، یاتیس و بریرلی، 1977؛ لویس و بوچر، 1988).بازی نمادینی که در این آزمون به کار میرود باید ساده باشد چون باید در انجام آن وضعیت ذهنیوانمود کردن نیز مد نظر قرار گیرد. کودک دوساله بدون هیچ تلاشی می تواند بین انجام واقعی عمل و وانمود کردن انجام آن عمل تفاوت قایل شود (لسلی، 1987).گاهی مادر واقعا غذا می خورد (قاشق را در دهان می گذارد و غذای واقعی می خورد ) در حالیکه در مواقع دیگر مادر وانمود می کند که غذا می خورد (خودکار را در دهان می گذارد و ادای خوردن در می آورد و می خندد). کودکان معمولی سریعا چنین رفتار هایی را متوجه می شوند و خودشان نیزچنین رفتار هایی را انجام می دهند و در تشخیص دنیای ذهنی از دنیای واقعینیز هیچ مشکلی ندارند. کودکان اتیسم معمولا کمتر وانمود سازی می کنند و هنگام مشاهده آن نیز سر در گم می شوند و نمی توانند بین واقعیت و وانمود کردن تمایز قایل شوند.

9- کودکان عادی دلایل عواطف را می فهمند (مانند عکس العمل به وضعیت فیزیکی) ولی کودکان مبتلا علل ذهنی عواطف را متوجه نمی شوند (مانند عقاید) (بارون کوهن، 1991؛ بارون کوهن، اسپیتز و کروس، 1993).برای مثال اگر احمد واقعا زمین خورده و پایش زخمی شده احساس ناراحتی می کند و اگر احمد واقعا کادویی گرفته خوشحال می شود اما این نکته را به خوبی متوجه نمی شوند که احمد اگر کادو بگیرد حتی اگر این کادو واقعی نباشد او خوشحال خواهد بود اما کودکان عادی در حدود سن 4 سالگی عواطف وابسته به ایده را به خوبی متوجه می شوند.

10- مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم در شناسایی ناحیه ی چشم در صورت[7] مشکل دارند وضعیت چشم در صورت می تواند فکر کردن ویا نیاز را نشان دهد (برون کوهن و کروس، 1992؛ بارون کوهن، کامپبل، کارمیلوف اسمیت، گرانت و والکر، 1995) اما کودکان عادی می توانند وضعیت نگاه کردن را تفسیر نمایند.

11- کودکان اتیسم در تشخیص تصادفی و یا هدفمند بودن پدیده ها نقص دارند (فیلیپس، 1993). این کودکان نمی توانند تشخیص دهند که آیا فرد از انجام کاری هدفی داشته و یا آن پدیده به صورت تصادفی اتفاق افتاده است

12- آنها نمی توانند فریب بدهند (بارون کوهن، 1992؛ سودین و فریث، 1992). بنابراین می توانیم حدس بزنیم که آنها نمی دانند که ایده های انسانها می تواند تغییر نماید و انسانها می توانند عقایدشان را دستکاری نمایند. کودکان طبیعی در سن 4 سالگی کاملا متوانند خود را با دروغ گفتن هماهنگ نمایند و متوجه دنیای ذهنی انسانهای دیگر می شوند.

13- بیشتر کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم در آزمونهای درک کنایه، ریشخند ومسخره کردن مشکل دارند که این حالات گفتار را تنها با نیت گوینده می توانیم تفسیر نماییم و تفسیر تحت اللفظی آنها امکان ندارد (هیپ، 1994). این یافته ها نشان می دهد که کودکان اتیسم به کلمات واقعی گفته شده آگاهی دارند اما با واژه های ذهنی و معانی مجازی آنها مشکل دارند.

14- اکثر کودکان اتیسم نمی توانند ابعاد کاربرد شناسی را در گفتار خود تولید نمایند (بارون کوهن، 1988؛ تاگر_ فلاسبرگ، 1993) و خطا در قوانین کاربرد شناسی را تشخیص نمی دهند. کودکان طبیعی به نواقص اصول کاربرد شناسی حساس هستند اما کودکان اتیسم این حساسیت را ندارند.بیشتر قوانین کاربرد شناسی گفتار گوینده را با انتظارات، داتسته ها و یا علایق شخص مرتبط می نماید بنابراین می تواند به شکل واقعی با حساسیت ذهنی شخص دیگر ارتباط برقرار نماید.

15- یبشتر کودکان اتیسم در فهم نمادهای عینی (نقاشی ها ، عکسها، نقشه ها و مدلها) مشکل ندارند در حالیکه نمی توانند نمادهای ذهنی شبیه عقاید را متوجه شوند (چارمن و بارون کوهن،1992؛ چارمن و بارون کوهن، 1995؛ لیکام و پرنر، 1991؛ لسلی و تایسس، 1992). به نظر می رسد که ویژگیهای خاصی در نمادهای ذهنی وجود دارد که سبب می شود کودکان اتیسم در درک آنها مشکل داشته باشند.

16- قضاوت منطقی آنها در مورد کلمات عینی آسیب ندیده است اما آنها در قضاوتهای روانشناختی در مورد کلمات ذهنی مشکل دارند (اسکات و بارون کوهن، 1996).

همه ی شواهدی که در بالا به طور مفصل به آنها اشاره گردید در درک طبیعی وضعیت های ذهنی مشکل دارند بنابراین اتیسم را متوانیم شامل درجه ای از کور ذهنی بدانیم (بارون کوهن،1990؛ بارون کوهن، 1995).

نکته ی مهم و قابل ذکر این است که تعداد بسیار کمی از کودکان اتیسم می توانند آزمون اولین ایده ی اشتباه اولین دستور[8]را پاسخ دهند (آزمون اولین دستور تفسیر چیزی است که یک شخص فکر می کند) اما این کودکان اغلب به آزمون دومین دستور ایده ی اشتباه پاسخ نادرست می دهند (بارون کوهن، 1989). این آزمون آزمون آگاهی یک شخص از تفکرات شخص دیگر می باشد. این آزمون معمولا به وسیله کودکان 5 تا 6 ساله ی طبیعی به درستی انجام می شود اما کودکان اتیسم با سن ذهنی بالاتر قادر به انجام این آزمون نمی باشند.

براساس این یافته ها می توانییم بگوییم که تاخیر رشدی خاصی در مهارت ذهن خوانی این کودکان وجود دارد (بارون کوهن، 1991). برخی از کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا و بزرگسالان می توانند آزمون دستور دوم را با موفقیت پشت سر بگذرانند (بوولر، 1992؛ اوزونوف، پنینگتون و روگرس، 1991؛ هاپی، 1993). کودکانی که در آزمون دستور دوم موفق هستند می توانند در آزمون مناسب درک زبان انتزاعی نیز موفق باشند (هاپی، 1993). این افراد در آزمون ذهن خوانی بزرگسالان از خود نقص نشان می دهند (بارون کوهن، جولیفی، مورتیمور و روبرستون). موفق شدن افراد بزرگسال در آزمون کودکان 6 ساله ممکن است به خاطر اثر اوج نقص ذهن خوانی دایمی آنها را بپوشاند.

با توجه به یافته ها که بطور مفصل در بالا بحث گردید می توانیم نتیجه بگیریم که اکثر کودکان مبتلا به اتیسم در رشد تئوری ذهن مشکل دارند

منبع : کتاب اتیسم راهنمایی برای درمانگران و والدین

تالیف دکتر معصومی


                                          


راههای تماس:

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com  گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

آدرس : تبریز چایکنار جنب زیر گذر آبرسان مابین بانک سپه و کلانتر کوچه پلاک 40 طبقه همکف

[1] -Test of the Mental_ physical Distinction

[2]-The minds mental Function

[3]-Appearance_ reality Distinction

[4]-First- order False Belief

[5]-Mental state words

[6]-Spontaneous Pretend Play

[7]-Eye-region of the face

[8]-First- order false belief test

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۸:۲۳

صداهای مشخصه در آفازی

                                          

مقصود از صداهای مشخصه، استفاده از آنها همراه با تصاویر می باشد وقتی تصویر مورد استفاده برای درمان بیماران نشان دهنده شی یا جانداری با صدای متمایز شده از صداهای دیگر موجود در محیط باشد بیمار بسیار سریع آن را فرا گرفته و این شیوه بازیافتی ( به یاد آوردن کلمات ) را به موارد دیگر تعمیم می دهد تاثیر صداهای مشخصه به عنوان محرکی برای پیشرفت نامگذاری بیماران آفازیک به وسیله میلز 1977 مورد مطالعه قرار گرفت او پیشنهاد کرد که در درمان اشکالات نامگذاری ، استفاده از صداهای محیطی می تواند به عنوان اساس یک شیوه بازیافتی مورد توجه درمانگران قرار گیرد .

به نظر می رسد که برای تحریک بیماران آفازیک باید از محرکات شنیداری برجسته ( دارای بار  زیاد ) بدون ابهام و تا حد ممکن واضح استفاده کنیم افزایش بلندی محرک مفید نبوده ولی عدم وجود سرو صدا (نویز ) و عامل حواس پرت کن در محیط می تواند کمک کننده باشد استفاده از جمله بندی مستقیم و عبارات هشدار دهنده مقدماتی بر استفاده از جملات غیر مستقیم ارجحیت دارد بهتر است به منظور تحریک از محرک شنیداری زنده و نه نوار ضبط صوت استفاده شود ضمن اینکه بیمار توانایی دیدن دهان درمانگری که در مقابل او قرار دارد را داشته باشد استفاده از محتوای دارای بار عاطفی ( محتوایی که از نظر عاطفی تحریک کننده است ) و تحریکهای حسی مکمل مانند صداها و بوهای مشخصه حساسیت بیماران در پاسخ به درمان را افزایش می دهد.



دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس:

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com  گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

آدرس : تبریز چایکنار جنب زیر گذر آبرسان مابین بانک سپه و کلانتر کوچه پلاک 40 طبقه همکف

                                                



                                     

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۲۹

تاثیر محتوای عاطفی بر درک و بیان بیماران آفازی و زبان پریش


                                          

بولر و همکارانش 1979 در مطالعه بر روی تاثیر محتوای 8 بیمار آفازیک شدید( 2 بیمار آفازیک ورنیکه و 6 بیمار آفازیک گلوبال )  را مورد مطالعه قرار داده و برای تحریک آنان از 30 جمله دارای محتوای عاطفی و 30 جمله بدون بار عاطفی که از نظر تعداد هجا ساختار نحوی و تکرار لغت کاملا یکسان بودند استفاده کردند 30 جمله دارای محتوای عاطفی شامل موارد زیر بودند 10 دستور ( امر ) مانند ( بگو بی تربیت ) 10 سوال بله خیر مانند ( رختخواب را خیس می کنی ) و 10 سوال که بیمار برای پاسخ دادن به آنها نیازمند اطلاعاتی در آن زمینه بود مانند : ( اگر یک میلیون تومان ببری چه کار می کنی ؟ ) جملات دیگر دارای ارزش عاطفی کمتری بودند مانند ( به من نشان بده چطور آب می خوری  ؟ ) و یا ( تا به حال گرسنه شده ای ؟ )

پاسخهای بیماران با توجه به تغییر رفتار کلی بیمار و به سه صورت : درست ، نادرست و متناسب ( حتی در صورت اشتباه بودن گرامری ) مورد قضاوت قرار گرفتند نتایج این بررسی نشان داد که محتوا ، پاسخ بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد جملاتی که دارای محتوای عاطفی بیشتری هستند سبب بر انگیختن پاسخهای صحیح تر ، تغییر رفتاری بارزتر و اخذ نمرات بیشتری می شوند هر چه جملات داده شده به بیمار از نظر محتوای عاطفی در سطح بالاتری قرار داشته باشند،به همان نسبت قدرت پاسخگویی بیماران را افزایش می دهند البته باید توجه داشت که این تاثیر منحصر به درک بیماران نبوده بلکه شامل بیان آنان نیز می شود.


دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس:

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com  گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

آدرس : تبریز چایکنار جنب زیر گذر آبرسان مابین بانک سپه و کلانتر کوچه پلاک 40 طبقه همکف

                                                

                                          

                                     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۵:۱۹

چگونگی جمله سازی ( نحوه جمله بندی ) در بیماران آفازی:


                                          

به هنگام ارائه محرکهای شنیداری علاوه بر بلندی محرک و عدم دخالت نویز در ارائه آن چه عامل دیگری را می توان تغییر داد ؟ گرین و بولر 1974 در بررسی خود نحوه تنظیم لغات ( ارائه دستورات) آزمایشی را تغییر داده تا بدین وسیله بتوانند تاثیر دستورات مستقیم ( به سقف اشاره کن ) و غیر مستقیم ( مایلم به سقف اشاره کنی ) بر عملکرد بیماران را با هم مقایسه نمایند آنان در بررسی دیگری علاوه بر این دو نوع جمله قبل از شروع جملات از یک عبارت هشدار دهنده مقدماتی مانند نمونه های زیر استفاده کردند:

یه چیزی : به سقف اشاره کن

یه چیزی به من بگو : موقع قدم زدن مشکلی داری ؟

گرچه نتایج بدست آمده از این بررسی ها تفاوت مهمی را از نظر صحت پاسخ بیماران نشان نداد ولی از نظر تناسب کلی پاسخ به محرک هر چه جمله بندی مستقیم تر بود و توسط یک عبارت هشدار دهنده مقدماتی ارائه می شد تاثیر بیشتری در افزایش عملکرد بیمار بر عهده داشت.

تاثیروضعیت ( مکان ) گوینده در بیماران آفازی

آلبرت و بی یر 1976 در یک درمان فشرده با بیماری مبتلا به کری لغت مشاهده کردند که عملکرد بیمار در زمینه درک جمله و تکرار ارقام در صورتیکه بتواند لبهای گوینده را در حین تمرین ببیند افزایش پیدا می کند گرین و بولر 1974 در مطالعه ای بر روی یک گروه از بیماران آفازیک شدید پی بردند که پاسخهای صحیح بیماران به سوالات وقتی گوینده مقابل و یا پشت سر بیمار قرار دارد تفاوت مهمی را نشان نمی دهد با این حال به دلیل همان برتری جزیی بهتر است گوینده در مقابل بیمار قرار داشته باشد یافته دیگر این بود که کانال صوتی دارای تاثیر مهمی بر عملکرد بیماران است وقتی محرکها توسط یک گوینده زنده ارائه می شوند نسبت به هنگامی که محرکها توسط نوار ضبط صوت ارائه می شوند شاهد پاسخهای مناسبتر و صحیح تری از سوی بیماران هستیم این تفاوت از نظر آماری معنی دار بوده و در شرایط ارائه محرک از مقابل و پشت سر بیمار و توسط همه انواع جملات نشان داده می شود آنها گزارش کردند که بیماران اکثرا در هنگام استفاده از نوار ضبط صوت به جای پاسخ به محرک آن را تکرار می کنند به طور مشابه بولر و همکارانش 1979 در مطالعه ای که بر روی بیماران آفازیک و در زمینه تاثیر محتوای عاطفی و خنثی ( محرک کلامی که القا کننده هیچ حالت عاطفی نیست ) انجام دادند متوجه شدند که پاسخهای بیمار به پیامهای زنده معنی دار تر از پاسخهای او به محرکهای ضبط شده می باشد به هنگام ارائه محرکهای ضبط شده روی نوار ضبط صوت به جای پاسخهای اشتباه هیچگونه پاسخی در بیمار مشاهده نمی شد ( بیمار اصلا به این نوع تحریک پاسخ نمی داد ).

 

09146590651                      09143162621                      33371869

http://www.گفتاردرمانی.com         گفتاردرمانی آذربایجان         گفتاردرمانی تبریز          

                                                     

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۵

ورودی شنیداری در آفازی

                                          

برجستگی : اطلاعات نشان می دهند که استفاده از لغات دارای بار معنایی زیاد ( برجسته کردن محرک در نظر بیمار ) درک زبانی بیمار را ( خصوصا اگر در شروع گفتار مورد استفاده قرار گیرند ) تحت تاثیر قرار می دهند به نظر می رسد که بیماران آفازیک به این لغات برای شروع گفتار نیازمندند مثلا وقتی از آنان خواسته می شود دو نوع عبارت زیر را تکرار کنند ( عبارتی که با لغات مشخص شروع می شود و عبارتی که با این لغات شروع نمی شود ) تکرار عبارت دوم، بیماران را با اشکال بیشتری مواجه می سازد

1- قتل (خون ناحق ) پنهان نمی ماند

2- احتمالا به نظر می رسد که قتل پنهان نمی ماند

ما می توانیم به بیماران کمک کنیم تا گفتارشان را با این لغات ( دارای بار معنایی زیاد ) آغاز کنند پس عامل برجستگی به عنوان یک جز از ویژگی محرکهای شنیداری می تواند مد نظر قرار داده شود .

 بلندی محرکها:آیا این امکان وجود دارد که افزایش بلندی محرک شنیداری ، توانایی بیماران را در پاسخ دادن افزایش دهد؟ مک نیل (1971) تاثیر افزایش شدت برابر در هر دو گوش را در 10 بیمار دارای شنوایی طبیعی مورد مطالعه قرار داد(7 دسی بل و 85 دسی بل و 100 دسی بل) و در پایان نتیجه گرفت که افزایش بلندی محرک سبب هیچگونه تغییری در تواناییهای درکی بیماران نمی شود و نمی توانیم بلندتر شنیدن را عاملی کمک کننده در بهتر فهمیدن بیمار بدانیم .

نویز  ( همهمه) مسک کننده :برای مدتی نتایج بدست آمده از تحقیقات مختلف مفید بودن اثر نویز مسک کننده ( با شدت زیاد ) بر روی عملکرد بیماران آفازیک را مورد تایید قرار می دادند د ر ابتدا برچ ولی (1955) و سپس برچ (1956) افزایش عملکرد نامگذاری و خواندن 10بیمار از 14 بیمار آفازیک مورد مطالعه شان به هنگام ارائه دو گوشی نویز 256 هرتز و شدت 60 دسی بل را گزارش کردند و این در حالی بود که تحقیق و این استین (1959) نتوانست این یافته را تایید کند ( نویز مسک کننده سبب عملکرد ضعیف تری در بعضی از بیماران مورد مطالعه او شد ) 10 نفر از 18 بیمار او در سکوت بهتر از شرایط ارائه نویز عمل کردند خانم شول و همکارانش نیز در سال 1964 این شیوه را مورد آزمایش قرار داده و متوجه شدند این شیوه نمی تواند شیوه موثری برای بیماران باشد ورتز و پورچ 1970 این تاثیر را با استفاده از شش ماده از آزمون آیزنسون برای بیماران آفازیک در 15 بیمار و در شرایط ارائه نویز ( سایش دندانها یا دندان قروچه ) 70 دسی بل بالاتر از آستانه شنوایی بیمار و فرکانس 500 هرتز مورد بررسی قرار دارند.در نتیجه این بررسی پاسخهای صحیح بدست آمده در شرایط سکوت 68 در صد و شرایط ارائه نویز 66 درصد بود که تفاوت مهمی را در بین این دو شیوه نشان نمی دهد تاخیر در زمان پاسخ ، هنگامی که آزمایش با ارائه نویز انجام می شد به طور قابل توجهی کوتاهتر از شرایط سکوت بود نهایتا می توان گفت عملکرد بیماران در پاسخ به آزمونهای مختلف آنقدر متفاوت است که محققین قادر به تعمیم این نتایج نبوده و نمی توانند نظر مشخصی در مورد آن ابراز نمایند


                                          

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۸